سیلابهای بهاری (2)
سیلابهای بهاری هم چنان در بسیاری از شهرها و روستاهای کشور جریان دارد. علیرغم هشدارهای طبیعت و البته هشدارهای بیپشتوانه تریبونهای رژیم، اما پردهها و چهرههای دیگری از این سیل بنیانکن در روانشناسی اجتماعی، بقایای شهرها و روستاها، راهها و سدها و نیز رفتار جمعی دستگاه اجرایی و متصدیان حکومتی و نیز مردم آسیبدیده و در محاصره سیل و مردم سایر شهرها، در روزهای اخیر به رخ کشیده میشود که تا این جا افشاگر گوشهها و زوایای نسبتاً مهم و نسبتاً تازهای از کنش و واکنش عاملهای یادشده است. جایگاه و نقش تأثیرگذار رسانههای مستقل، فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و تحلیل گران منتقد در داخل و خارج کشور، و شرایط بحران سیاسی و اقتصادی غالب، سبب شده که این پدیدهها با روشنی و شفافیت و دقت بیشتری در عرصه افکار عمومی طرح و مورد قضاوت قرار گیرند. در ادامه میکوشیم به این گوشه و زوایا بپردازیم و به برخی از این رفتارها اشاره کنیم.
مهمترین و آشکارترین حقیقتی که تا این جا از حادثه سیلابی که از ابتدای سال نو خورشیدی آغاز شد، ناکارآمدی و بیکفایتی دولت و مجموعه ارگانهای حاکمیتی بود که در این اثنا مرتکب ناشیگریها، عقبماندگیهای حیرتآور، ریاکاریها و دروغپردازیهای فراوانی از صدر تا ذیل شدند. بهعلاوه بسیاری پروندههای قراردادهای فاسد عمرانی، پلها و جادههای و سدهای ساختهشده توسط بنگاههای اقتصادی وابسته به کارتل سپاه که بهطور غیرفنی سرهمبندی شده بودند، ساختوسازهای غیرمجاز و دستاندازیهای سودجویانه و تجاوزکارانه به حریم رودخانهها و آبروهای طبیعی – بهعلاوه سکونت روستاییان حاشیه شهرها که به این مکانها اکتفا کرده و پناه آورده بودند- و قلمرو جنگلها و مراتع، بیآنکه تا این زمان به دادگاهی رسمی سپرده شوند و آمران عاملان آنان محاکمه شوند، هماینک در پیشگاه افکار عمومی به محاکمه کشیده شدهاند. در این راستا هنوز پیامدهای این فاجعه در پردهای از ابهام است و در تداوم همین روزها و هفتهها، شاید با رخدادهای بیسابقهای از مواجهه مردم با حکومت روبرو شویم که از هماکنون نمیتوان درباره میزان ژرفش و گسترهٔ آن بهگزاف سخن گفت.
در همین راستا میتوان به مجموعهٔ رفتارها، کارکردها و دیدگاههایی از سوی رژیم و منصوبان ریزودرشت و سیویل و روحانی آن رجوع کرد که طی چهار دهه برهم انباشته شده و مثلاً در این سربزنگاه و به صورت سیلاب بنیانکن و فاجعهبار، بر خان و مان و زیست و کار و جان و زندگی میلیونها انسان اثرات درازمدت بگذارد؛ رقم چهارصد هزار نفر تا همینجا به شمار مردمانی اشاره میکند که مستقیماً در معرض سیل قرار گرفته و دیر یا زود بایستی به ترک کاشانه خود بپردازند و یا عملاً بخش عمده آنان بهطور واقعی از ترس جان از زیستگاه خود گریختهاند. صدها ویدئو و تصویر و گزارش، گوشههایی از این آوارگی را روایت میکنند. یکی از محورهایی که در این زمان، مورد ارزیابی و قضاوت افکار عمومی و تحلیل گران و کارشناسان مستقل قرار گرفته طرحهای سدسازی دوره موسوم به سازندگی است رفسنجانی و پسازآن است و نیز البته مدیریت سدهای بزرگ و ملی دز و کرخه که عمری پنجاهساله دارند. در مورد سدهای ساختهشده در دوران رژیم کنونی، بیشتر به امکانات و خصوصیات فنی و پیامدهای اجتماعی آن میپردازند و در مورد دوم به مدیریت آنها پرداختهاند. در رادیکالترین دیدگاهها، این شق مورد بررسی قرار گرفته است که آیا منافع ساخت این سدها بر زیانها و پیامدهای منفی و ناهنجار، ضداجتماعی، تخریب محیطزیست و تأثیرات ویرانگرانهای که بر بوم و قلمرو طبیعی میگذارند، که سیلابهای مهارگسیخته نیز بخشی از این کارکرد است، پیشی میگیرد یا خیر؛ و پاسخ میدهند که برخلاف انتظارها و ادعاها در این زمینه، زیان آن بر سودش بسی افزونتر است.
جنبه دیگری از رفتارهای جمعی به مسأله مقابله با سیل، جمعآوری کمکهای مردمی و توزیع آن میان آسیب دیدگان، بازخواست از مسئولین اعزامی به مراکز اصلی سیل و نیز اعزام نمایندگان مردمی و خودجوش برای درخواست کمک از دولت و مقامهای مسئول، و مواردی از این دست میباشد. تا این جا میتوان یک ارزیابی کلی به عمل آورد که میتواند به عنوان یک علامت راه در چگونگی تحول این رفتار جمعی در هفتهها و ماههای آینده به کار گرفته شود. از همان ابتدا آشکار شد که دولت و نهادهای نظامی و امنیتی و قضایی رژیم به طور حسابشدهای در گرماگرم فاجعه نیز از نقش ضد مردمی و ضددموکراتیک خود عافل نیستند؛ به این صورت که از ابتکار عمل شخصیتها و نهادهای مستقل و مردمی و غیررسمی به بهانهای واهی و جزئی جلوگیری به عمل آوردند. این مقامات کوشیدهاند که امر کمکرسانی را از کانالهای بسته، بوروکراتیک، نارسا و فاسد خود به پیش برند. در شرایطی که هزاران نفر در محاصره سیل قرار گرفتهاند و نهادهای مسئول خود از انجام کوچکترین کمکهای فوری اعم از وسایل ترابری همچون قایق و بالگرد و خودرو و وسایل راهسازی و کنترل سیل و ایجاد خاکریز و مانند آن ناتوان بوده و یا خودداری کردهاند، میکوشند با پخش اخبار و گزارشهای دروغین به چشم مردم خاک بپاشند و به صورت آشکار متوسل به تحریف حقایق شوند. برای نمونه میتوان به کمکهایی که هر چند مختصر از سوی آلمان و ترکیه و سویس و کویت شد اشاره کرد که معاون رئیسجمهور از ذکر این کمکها خودداری کرد و مانند سخنگویان دیگر کوتاهی هلالاحمر کشور در درخواست از هلالاحمر جهانی و سازمان صلیب سرخ را به مسأله تحریم آمریکا نسبت داد. تأمین آب آشامیدنی، نان و خوراکی، دارو و پزشک و بیمارستان صحرایی، پتو و پوشاک و لوازم گرمکننده، شیر خشک برای کودکان و چندین قلم کالای اساسی و فوری دیگر از مواردی است که در بسیاری از نقاطی که در سیل ماندگان در هراس و اضطراب به سر میبرند و نیازمند این اقلام هستند، از آنها خبری نیست.
اختصاص بودجه از سوی دولت برای جبران خسارتها، به صورت بلاعوض و وام، از مواردی است که بایستی در هفتهها و ماهها و شاید هم سالهای آینده پیگیری کرد و از حرف تا عمل دستگاههای مسئول را مورد آزمونی چندباره قرار داد. رژیم که بر خوان ملت نشسته و آزمندانه با سلسله مراتبی از دیوانسالاریهای چندگانه و هزارتو و به همان میزان فاسد و ناکارآمد و ضد مردمی، زندگی و هستی تودههای زحمتکش و رنجدیده شهر و روستا را به گروگان گرفتهاند. باشد که این سیل بنیانکن، چشم و گوش و آگاهی طبقاتی مردم ما را بیش از پیش از عمق فساد و ارتجاع و بیکفایتی کلیت رژیم ولایتفقیه باخبر و روشن سازد تا بتواند برای رهایی از این وضعیت فلاکتبار و بی آینده به تصمیم و عمل انقلابی و تعیینکنندهای که تاریخ و جهان معاصر از وی میطلبد، به بهترین و صریحترین شکل خود اقدام کند؛ به پا خیزد و آن چه را که باید و شایسته است به انجام رساند.
کاوه دادگری
08/04/2019 برابر 19 فروردین 1398